English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7397 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
watershed management U کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
super imposed working load U بار مربوط به بهره برداری از بنا
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
modification kit U جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
using U بهره برداری
utilisation [British] U بهره برداری
usages U بهره برداری ها
operation U بهره برداری
usage U بهره برداری
exploitation [utilization] U بهره برداری
utilization U بهره برداری
gain U بهره برداری
gains U بهره برداری
utilisations U بهره برداری ها
gained U بهره برداری
utilizations U بهره برداری ها
exploitation U بهره برداری
file maintenaee U اصلاح و نگهداری پرونده پشتیبانی فایل
exploits U بهره برداری کردن از
utilizing U بهره برداری کردن
maximum value U مقدار بهره برداری
ready for use U اماده بهره برداری
tap U بهره برداری کردن از
royalties U حق بهره برداری از چیزی
royalty U حق بهره برداری از چیزی
operating cost U هزینه بهره برداری
operating budget U بودجه بهره برداری
exploiting U بهره برداری کردن از
tapped U بهره برداری کردن از
utilises U بهره برداری کردن
utilize U بهره برداری کردن
tapping U بهره برداری کردن از
utilizes U بهره برداری کردن
emergency operation U بهره برداری اضطراری
utilised U بهره برداری کردن
exploit U بهره برداری کردن از
utilising U بهره برداری کردن
escaped water U تلفات اب هنگام بهره برداری
integrated reservoir operation U بهره برداری توام از چندمخزن
water utilization project U پروژه بهره برداری از منابع اب
operational research U تحقیق درخصوص بهره برداری
agronomics U علم بهره برداری از زمین
A concession U امتیاز بهره برداری ( از معادن وغیره )
economic life U مدت بهره برداری از ماشین الات
tinpenny U حق الارض بهره برداری ازمعدن قلع
geodesy U نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
cost in use U هزینه تملک و بهره برداری از ساختمان یا کارخانه
utilising U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilizing U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilised U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilizes U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilises U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
ideology U روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
ideologies U روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
maintenance calibration U تنظیمات مربوط به نگهداری تنظیم تعمیراتی
apicultural U مربوط به پرورش و نگهداری زنبور عسل
arrentation U پروانه یا جواز بهره برداری ار اراضی جنگلی در ازای پرداخت اجاره سالانه معین
operating bridge U پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
cadastral surveys U عملیات نقشه برداری به منظور تفکیک و تعیین حدوداراضی
maintenance U ابزار تشخیص نرم افزاری که مهندسان در حین عملیات نگهداری سیستم انجام می دهند
operational U قابل استفاده مربوط به عملیات
deformation work U عملیات مربوط به تغییر شکل
selenodetic U امور مربوط به تهیه نقشه یانقشه برداری از کره ماه
cryptologistics U امور لجستیکی مربوط به عملیات رمز
operates U از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operate U از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operated U از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
batch U با مقیاس تقسیم کردن عملیات مربوط به بتن
batches U با مقیاس تقسیم کردن عملیات مربوط به بتن
national command U یکان یا قسمت نظامی مربوط به هر ملت در عملیات چندکشور
operates U عمل کردن بهره برداری کردن
operated U عمل کردن بهره برداری کردن
operate U عمل کردن بهره برداری کردن
national component U هر کدام از نیروهای مسلح مربوط به هر ملت در عملیات چند کشوری
anodize U روش ساخت و عملیات مربوط به الومینیوم و الیاژهای ان توسط اکسیداسیون اندیک
event driven U برنامه کامپیوتری یا فرآیند که هر مرحله اجرا مربوط به عملیات خارجی است
nephrogenic U ایجادشده در کلیه منشعب از کلیه
european atomic energy community U جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
hotter U کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hot U کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hottest U کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
exploit U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploiting U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploits U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
tontine U تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
usury U گرفتن بهره بیشتر از بهره قانونی جهت وام
corrective maintenance U نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
psychological U عملیات روانی مربوط به روانشناسی روانشناسی
xerography U عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
xerographic U عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
stencilling U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilled U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencils U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciled U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencil U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciling U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
revising U اصلاح کردن اصلاح نمودن
revise U اصلاح کردن اصلاح نمودن
revises U اصلاح کردن اصلاح نمودن
maintenance U تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
hectograph U ماشین کپیه برداری یارونوشت برداری
self correcting U خود بخود اصلاح شونده اصلاح کننده نفس خود
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
anticrop operations U عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air operations U عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
counter air U عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
statements U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
propagating U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation U عملیات کنترل زمین عملیات
common control U کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
geodetic datum U سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
air-sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
kidney U کلیه
all- U کلیه
kidneys U کلیه
reins U کلیه ها
all U کلیه
nephralgia U قولنج کلیه
nephroptosis U کلیه متحرک
entireforce U کلیه قوا
entireforce U کلیه نیرو
floating kidney U کلیه متحرک
all hands U کلیه پرسنل
paranephric U مجاور کلیه
renal calculus U ریگ کلیه
renal gravel U ریک کلیه
all men U کلیه مردم
reniform U شبیه کلیه
reniform U کلیه مانند
renal gravel U حصات کلیه
all arms U کلیه نیروها
renal U وابسته به کلیه ها
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
m U مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
paranephros U غده روی کلیه
reins U محل کلیه در بدن
ornis U کلیه مرغان یک سرزمین
against all risks U در براب کلیه خطرات
tenantary U کلیه مستاجرین یک ملک
azoth U علاج کلیه دردها
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
the total population U تمامی نفوس کلیه جمعیت
The ship and all its crew were lost . U کشتی با کلیه سر نشینانش گه ( مفقود ) شد
Chronic kidney disease [CKD] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
all available U کلیه توپخانه حاضر به تیر
chronic renal disease [CRD] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
syngraph U سندی که به مهر و امضا کلیه
renal calculus [Calculus renalis] U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
disclaim all liability U کلیه بدهیها را انکار کردن
nephrolith U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
the t. population U کلیه جمعیت همه مردم
chronic kidney failure [CKF] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
kidney stone [Calculus renalis] U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
demesne U کلیه زمین مایملک یک شخص
chronic renal failure [CRF] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
adrenocortical U وابسته به قشر غدهء فوق کلیه
fauna U کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان
adrenal U مشتق از غده یا ترشح غددفوق کلیه
nephrosis U بیماری کلیه که بیشترلولههای کلیوی را مبتلامیکند
tenantry U اجاره داری کلیه مستاجرین یک ملک
avifauna U کلیه مرغان یک سرزمین پرندگان یک ناحیه
To sweep the board . U کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
flora U کلیه گیاهان یک سرزمین گیاه نامه
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
All wages were scaled up to 15 per cent . U کلیه دستمزدها به میزان 15درصد افزایش یا فتند
All thing considered. U باتوجه به کلیه مسایل (تمام جوانب امر )
troop test U ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
showdowns U چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
corporative state U حکومتی که صاحبان کلیه مشاغل در ان شریک باشند
suet U چربی سخت دور کلیه وکمر گوسفند
showdown U چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
cortin U ماده فعاله قشر غده فوق کلیه
To pool resources to gether . U کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
Cicim U جاجیم و یا کلیه بافت های ساده کفپوش
time resolution U جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
Recent search history Forum search
1This clause summarizes general aspects on AT commands and issues related to them. For further information, refer to ITU-T Recommendation V.25ter
1اصلاح ترجمه
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
2تعریف فونتیک چیست؟
1معنی کنید: Residential Demand Side Management
1What are the best Farsi equivalents for demographic dividend and demographic bonus?
1life cycle ceremonies
1It's not business to you
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
2شما اهل کجا هستید
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com